پنجشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۹

برای سوژین دعا کنید

هیچ وقت به خدا باج ندادم . هیچ وقت التماس نکردم . حتی زمانی که درد زایمان از پیچ و خم وچودم بالا میرفت . حتی زمانی که آوینا بستری بود توی بیمارستان .
خدایا حالا برای اولین بار در زندگی ام می خواهم دعا کنم . سوژین را به لالایی های مادرش برگردان

۵ نظر:

ستاره گفت...

این حسی که داری کاملا برایم قابل درک است چون خودم هم اصلا حال و روز حسابی ندارم از وقتی که فهمیدم و چون جز دعا کاری نمی توانم بکنم دریغش ندارم. هر لحظه که بیادشون می افتم.

ساناز گفت...

سلام شقایق جان من باردار هستم و به من گفته اند که کیست در سر جنین وجود دارد من هم برای فرشته خودم و هم برای فرشته زیبای تو دعا می کنم

ناشناس گفت...

این چه طرز حرف زدن در مورد خالق بی همتاس خجالت نمیکشی

ناشناس گفت...

لازم نبود تو به خدا التماس کنی . خدا خودش اینقدر بزرگه که خوبش کرد . بیچاره

نیلوفر . مامان آوینا گفت...

ببخشید با خدای شما نبودم عزیزم