چهارشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۹

بلاخرا آوینا


این آوینای یک دو ماهه ماست . برگ گل ما خوشگله نه؟

۱۰ نظر:

نگین گفت...

سلام نیلوفر جان
بهارت مبارررک
ماشالا چه خوشگل و خش تیپه این آوینا خانومیییی
خوب کاری کردی عکسشو گذاشتی (:
راستی بابت لینک هم ممنون.ولی چرا مصائب مادری؟مثلا "نگین و دست نوشته های مادرانه اش"موج مثبت تری داره.(:
پست قبلی که بابای اوینا ثبت کرده بود منو دقیقا یاد وضعیت خودمون انداخت!اتفاقی برای عارفه منم پیش اومد.با فرق اینکه من تا شب به گذاشتن کمپرس سرد ادامه دادم چون اصلا فکرشو نمیکردم اون خانوم ماما که مثلا توی اینکار تخصص داره پیشنهاد اشتباه بهم داده باشه!!
روز سخت و دردناکی بود برامون!
همیشه شاد و سرحال باشی.

سمانه گفت...

آهان حالا شد
مثلا این وبلاگ پرنسس خانومه
توش باید پر از عکسای این عروسک باشه
بازم عکس این خوشگل خانومو بذار
از طرف من و سنا حسابی ببوسونششششششش
راستی امر شما اطاعت شد
ما هم به روزیم

مامان آوینا گفت...

نگین جون ببخشید حتما عوضش می کنکم آخه اون موقع خیلی کلافه بودی عزیزم

فرشته مامان امیر طاها گفت...

سلام نیلوفر جان چه عجب عکس این دخملت را گذاشتی ما ببینیم خسیس خانم
خیلی ماهـــــــــــــــــــه . با اینکه هنوز امیر طاها کوچیکه ولی با دیدن عکس اوینا دلم یهو هوای اون روزای امیر طاها را کرد ....

ستاره گفت...

چه خانم باوقاریاست این دختر گل.
البته پستونکش نصف صورت گلش و پوشونده همانطور که خودپستونک همه زندگی این کوچولوهاست و گاهی بدون اون آدم اعتماد به نفسش می افته پایین.
نیلوفر جان گفتی شاید همکاریم البته کلی ذوق کردم و باد به غبغب انداختم. من البته شغل شما را نمی دانم ولی از قلمتون معلوم است که در ارتباط با نوشتن است. در مورد چیزهایی که من می نویسم تنها انگیزه ام آوین است و بس و الا حوزه کاری من در محدوده آزمایشگاههای تحقیقاتی است . همکار شدیم ؟؟؟

میتی گفت...

سلااااااااااااام نیلوفر جون آخیش ما بالاخره این جیگرخانم رو دیدیم چقده نازه
عکساشو تند تند بذار البته بدون پستونکاااااااااااااا
من و دخملم تو و دخملتو میبوسیم هزارتاااااااااااااا

سمانه گفت...

آخه من از دست شما چی کار کنم خاله نیلرفر؟
چرا شما هردفعه میای تو وبلاگ من سنا رو با ث می نویسی؟ بابا معنیش کلی عوض می شه آخه!
خوبه مامان سمانه ی منم بیاد اینجا آوینا رو اینطوری "عاوینا" بنویسه؟
اونوقت شما خوشتون میاد؟
نه اصلا خدا رو خوش میاد؟
از طرف یه سنای عصبانی عصبانی

مامان آوینا گفت...

سمانه جوم چی بگم من همیشه تو مدرسه درس ضعیفم دیکته بوده

بابا ابي گفت...

سلام. چه دخمل نازي داريد. دخمل ما هم اول بهمن به دنيا اومده و اسمش ويانا است. وبلاگ و مطالبتون هم خيلي زيبا هستند. به ما سر بزنيد. خوشحال ميشيم.

شقایق مامان سوژین گفت...

جانممممممممممممم خیلییییی خوشگلهههههه، پستونکشم که از خودش گنده ترههههه، نیلوفر بابا چهار تا عکس بذار درست و حسابی ببینیمشششش، تو که می دونی من با یه دونه عکس راضی نمیشمممممم